بگو کجایی آهای ابروی ابرو کجایی
دوازده ماه پی تو گشت ماه کوه به کوه بگو کجایی
دوباره مرغ تورا محرم دوباره کردست ارزو کجایی
شب رقیه است ز روضه ی عموست گفتگو کجایی
شبی زکه او گفت عمو نگیر از رقیه رو کجایی
برای سیلی بهانه دستش امده عدو کجایی
شدن خیره به گوش و گوشواره ام عمو کجایی
عمو به سرعت رسیده دست زجر از هر سو کجایی
یکی به بگوشم یکی نشته بر ته گلو کجایی
مرا ز مویم بلند کرده زجر مو به مو کجایی
به لکنت گفت عمو کجایی ، عمو کجایی
خبر رسیده که دختری به محضر پدر رسیده
عموش رفته به خیمه از نبود او ضرر رسیده
به اصغر او گفت به تو عطش به من دو چشم تر رسیده
تو تیر خوردی ولی به گوش من اثر رسیده
به تو سه شعبه به گوش من دو شعبه بیشتر رسیده
سه شعبه و دست به مارسیده هرچه شعله ور رسیده
شروع قصه است ولی رقیه قصه اش به سر رسیده
رقیه دیده که تکه تکه تکه تکه یه نفر رسیده
چنان مرا زد که جای گونه رنگ دست او پریده
- چهارشنبه
- 21
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 9:23
- نوشته شده توسط
- سجاد
ارسال دیدگاه