• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03

 مصطفی اسماعیلی

حضرت مسلم(ع) -(میگم با این دل خونم-به لب رسیددیگه جونم)

980
0

میگم با این دل خونم-به لب رسیددیگه جونم
نامه دادم بیای اینجا-اما حالا پشیمونم
نیا به سمت کوفه آقا اینا به دل رحمی ندارن
بجای دسته گلو هدیه شمشیراشونودرمیارن
این کوفیا ازهمون اول بغض علی به سینه داشتن
حتی برای سراصغرنامردا جایزه گذاشتن
پیروجووناشون دلاشون ازسنگه
تموم حرفاشون دروغونیرنگه
نیا که صحبت ازیه گودال تنگه
(میا به کوفه ای پسرعموجانم)
سفیرتوگرفتاره- توکوچه ها شدآواره
همه درا بروم بسته است-سرم حالا روی داره
یکی داره میزنه آقا به اسباشون نعلای تازه
یه گوشه ای حرمله داره تیرسه شعبه شو میسازه
منتظرن یه مشت حرومی جلوی راهتوبگیرن
نیا که زینبو رقیه ات اقا برا اسیری میرن
آقانیا کوفه که خیلی دلگیره
مهمون نوازیشون باسنگ وشمشیره
توروخدابرگردالانشم دیره
(میا به کوفه ای پسرعموجانم)
سرت آقا جدامیشه-به پیکرت جفامیشه
نیا که سهم تواینجا-یه تیکه بوریا میشه
ردمیشن ازروپیکرتوهمونا که خیلی نامردن
میانو بعدتوبا زنجیردستای زینبو میبندن
نزارکه ازغم توزینب خمیده وشکسته پرشه
نزارکه دخترت رقیه باشمروخولی همسفرشه
روخاک صحراپیکرتومی مونه
کنج خرابه دخترتومی مونه
توتنورخولی سر تومی مونه
(میا به کوفه ای پسرعموجانم)

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:1
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 525.69 KB
تعداد بازپخش 101
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 21 شهریور 1397 03:02
حجم فایل 540.69 KB
تعداد بازپخش 58
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 21 شهریور 1397 03:03
حجم فایل 601.81 KB
تعداد بازپخش 54
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 21 شهریور 1397 03:03

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران