• دوشنبه 3 دی 03

استاد سید هاشم وفایی

طوق گل -(تارسیدم محضرت برمن نگاه انداختی)

1055
0

طوق گل

تارسیدم محضرت برمن نگاه انداختی
در شب غم ها مرا تو یاد ماه انداختی 

آبرویم را خریدی،روسفیدم کرده ای
لحظه ای بر روسیاهی تا نگاه انداختی

ای کمان ابرو تو با تیرنگاهت ناگهان
لرزه ای برجان سردار سپاه انداختی

خانه ات آباد ،آباد وخرابم کرده ای
با نگاهت در دل آشوبی به راه انداختی

بامن نامهربان تا مهربانی کرده ای
با رسول الله مرا در اشتباه انداختی

درکنارت جای دادی بنده ی شرمنده را
سایبانی برسراین بی پناه انداختی

دستمال خویش را بستی به روی زخم من
طوق گل برگردن این روسیاه انداختی

از زبان حر «وفایی» می نویسد ای حسین
آتشی برخرمن هستی ز آه انداختی

#حاج_سید_هاشم_وفایی 

  • پنج شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • سجاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران