دوتا از،دسته گلای هاشمی
نوه ها،ی حیدری و فاطمی
بچه ها،ی حضرت بانوی عشق
شیران،دلاوری ز سوی عشق
زره میپوشن از کفن تا که برن به میدون
بشن فداییه عشق پیش پای دایی جون
مادر به اونا میگه که اگه بابا نیومد
شما به جای بابا -یید ای عون و محمد
باید برید فدای
حسین بشید تو اینجا
یاری کنید دایی رو
وقتی که میشه تنها
دعا کنید که مادر
نباشه و نبینه
حسین میاد کنار
پیکرتون میشینه
(ای دایی جان حسین ای دایی جان حسین
ای دایی جان حسین ای دایی جان حسین)
داداشم،ببین دو تا نوگلمو
تقدیمه،تو میکنم حاصلمو
از من این،هدیه هامو بپذیر
ذکرشون،شده حسین نعم الامیر
دستای خالیمو ببین ردم نکن برادر
قسم میدم تو رو به اون لحظه های مادر
طاقت ندارم ببینم بی یار و بی معینی
نبینه خواهر تو که این چنین غمینی
اگه برای خواهر
جایز نباشه جنگی
بهت میدم برادر
این دوتا مرد جنگی
جفتشون از تبار
حیدرن و دلیرن
تو اینجا حاضرن تا
برای تو بمیرن
(ای دایی جان حسین ای دایی جان حسین
ای دایی جان حسین ای دایی جان حسین)
*به این سبک خوانده شود*
- پنج شنبه
- 22
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 21:23
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه