به نیزه سرت
داره میاد صــدای ناله ی مــادرت
که بوسه میزنه به زخمای حنجرت
به روی خاک گرم صحرا موند پیکرت
شکسته پرت
یادم نمیره هیــچ موقـع دم آخرت
وداع تلخ و اشک و سوز چشم ترت
برادرم تو قتله گاه چی اومد سرت
چی اومد سرت
تا وقتی خنجرو گذاشت روی حنجرت
تو خاک و خون دیدم میسوزه بال و پرت
پیچیده بـود صـدای ناله ی دختـرت
(حسین وای وای) ۳
دلم خون شده
ببین تــو خیمه ها رقیه گریون شده
زمزمه ی لبش فقط "عموجون" شده
ربــاب کنار گهــواره پــریشون شده
پریشون شده
سکینه از سنان و شمر دلش خون شده
میــون قـافله رقیــه محــزون شده
ببیــن حــرم مسافــر بیابــون شده
دلم خون شده
کفن نـداری و تنت پــر از خون شده
ببین که درد و غصه هام فراوون شده
دنیا بـی تــو برام شبیه زندون شده
(حسین وای وای) ۳
دلم میسوزه
زداغ تــو تــموم پیکــرم میسوزه
پاشو داداش ببین که معجرم میسوزه
دلم بــرای خیمه و حــرم میسوزه
حرم میسوزه
گهــواره ی علیِ اصغــرم میسوزه
داره پــرم شبیه مــادرم میسوزه
با دستِ بسته میبینی پرم میسوزه
پرم میسوزه
داره دوباره چشمای ترم میسوزه
پاشو که خیمه ها برابرم میسوزه
تو باورت میشد که باورم میسوزه
(حسین وای وای) ۳
- شنبه
- 24
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 13:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
روح اله نوروزی
ارسال دیدگاه