• دوشنبه 3 دی 03


اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(کودک ذهن شاعرانه ی من، بار دیگر گرفته تصمیمی)

5691
1

کودک ذهن شاعرانه ی من، بار دیگر گرفته تصمیمی

تا بگوید بدون مزد و صله، یک غزل، چند بیت تقدیمی

شعر در مدح تو نه کوششی است، مثل چشمه زلال و جوششی است

می شود جرعه ای بنوشانی ، شاعرت را به جام تسنیمی؟

 

ای ستایشگرت محمّدها! ، عرش حق را به رفت و آمدها!

هجرتت می شود به مقصدها، مبدأ ماه های تقویمی

از حریر ستارگان رویت، رو که نه پیچ و تاب گیسویت

مو که نه طاقدیس ابرویت، که به ظاهر گرفته تجسیمی

گفته ایزد به شان تو «لولاک»، «ما خلقتُ» بدون تو افلاک

ماه از شوق تو گریبان چاک، وَه که شد از میان چه تقسیمی!؟

تو به عیسی که «محییَ الأموات»، روح قُدسی که غیر تو هیهات

تو به موسی که «کلّم الله» است، وسعت انعکاس تکلیمی

آدم از لطف توست آدم شد، اشک هاجر چکید و زمزم شد

با تو بیت خدا منظّم شد، به مدار زمانه تنظیمی

وصف تو در زبان نمی گنجد، سرّ غیبی! فراتر از ابجد

شاعر:مجید لشگری

 

  • پنج شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران