از من جدا شدی ای پاره ی تنم
در پشت خیمه ها قبر تو میکنم
شرمنده ام که تیر شد چاره ات علی
این خاک تیره شد گهواره ات علی
ای علی جان ای علی جان لایی لایی اصغر من
بر اشک دیده ام خندیده دشمنت
لرزد به دست من ای نازنین تنت
تا پشت خیمه ها ای بود و هست من
کم دست و پا بزن بر روی دست من
ای علی جان......
خجلت زده منم از روی مادرت
یک دست من تن و دستی بود سرت
تیر سه شعبه ای کرده دو تا تو را
یک آن نموده است از هم جدا تو را
ای علی جان.....
- یکشنبه
- 25
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 11:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه