• سه شنبه 4 دی 03

 موسی  علیمرادی

حضرت علی اکبر (ع) -(در کنار نعش تو چشمم سیاهی می رود )

1187

در کنار نعش تو چشمم سیاهی می رود
از شب عمرم چراغ صبحگاهی می رود
این چنین که پیش چشمانم علی جان می کنی  
جان من از پیکرم خواهی نخواهی می رود
تیغ ابرو و صف مژگان تو از دست رفت  
می روی و از برم گویا سپاهی می رود
در یم خون تکه هایت مثل ماهی می پرند
دست و پا که می زنی هر تکه راهی می رود
مثل کوهی بودی و از بس که غارت شد تنت  
سوی خیمه از تو چندین برگ کاهی می رود
بر سرت تاجی است از خون و عبا تخت روان  
گل بریزید اکبرم بر تخت شاهی می رود
یک علی رفته به میدان صد علی برگشته است  
از شماره پاره ها چشمم سیاهی می رود

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران