• دوشنبه 3 دی 03


امام حسین ع -(شورشی پیش از قیامت در زمین بر پا شده!)

763

‍ ⬛#نذرِ_خورشید_کربلا_امام_حسین_ع⬛

شورشی پیش از قیامت در زمین بر پا شده
زین وقایع کربلا چون محشری معنا شده

آدم و جنّ و ملک از این مصیبت در عزا
چیست در عالم مگر، این شورشِ عظمی شده

می رود در هاله ی غم فرش تا عرشِ خدا
سوگوارِ این مصیبت حضرتِ زهرا شده

کی شنیدی اینچنین بر حلق ها خنجر نهند
کی تو دیدی دشت اینگونه ز خون دریا شده

کی تنی اینگونه خود را بر ستم مغلوب دید
کی زنی اینگونه بد را با درایت خوب دید

دشت بود و صحنه ی تصویرِ درد و یک حسین
خیمه بود و کودکان و اشک و آهِ زینبین

یک تنی نازک که جدش پرورید در عِزّ و ناز
یک سری شیدا و عاشق در دلش دنیای راز

کاش! می مردم و می مردم نمی گفتم چنین
نو نهالِ باغِ زهرا آن عزیز و نازنین

در میانِ قتلگه لب تشنه او را می کشند
اندر آن صحرای خون در سنگ و خارا می کشند

آه ! آندم با لبِ عطشان فتَد از روی زین
در میانِ خاک و خون این تن بغلتد بر زمین

حیف این تن که به نعلِ سمَِّ اسبان می رود
هر طرف با خنجرِ ظالمِ به جولان می رود

حیف این حنجر به زیر تیغِ برّان می رود
حیف این سر با لبِ تشنه به پیکان می رود

حیف آن چشمانِ نازش اینچنین پُر خون شده
حیف روی ماهِ او با خونِ سر گلگون شده

کی* روا شد غسلِ او از خون و کافورش ز خاک؟
ریگِ سوزانِ زمین گردد کفن بر جسمِ پاک؟

چوبِ تابوتش روا نبوَد ز تیر و نیزه ها
کی روا بود آب را پنهان کنند در کوزه ها

کی روا که خیمه را با کودکان آتش زنند
کی روا غارت به آن ناموس و اموالش زنند

این بدن چند روز و شب مانَد به زیرِ آفتاب
از فراق و داغِ او بر فرقِ خود کوبد رباب

از شرارِ تشنگی آتش بیوفتد بر دلش
تا ز خون گیرد حنا آن زلفِ ناز و کاکلش

کس نیامد در بلا حتّی کند یاریِ او
یا کمی درمان کند آن زخمه ی کاری او

کی توان دارد که زینب روی ماه و انورش
تا ببیند همچنان بر نیزه افتاده سرش!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:51
  • نوشته شده توسط
  • هستی محرابی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران