یا حضرت عباس(ع)
منتی هست مرا چون که تو سقا شده ای
مشک بردوش خودت راهی دریا شده ای
آب دیدی وعطش بود وننوشیدی تو
بهر ابراز وفا سخت شکیبا شده ای
وقت برگشت حرم، راه تو را دشمن بست
بی سلاحی به نبردت،تک وتنها شده ای
حفظ مشکست برای تو تمام کوشش
جانفشان در ره این کار هویدا شده ای
دستهایی که بدادی پر پروازت شد
حال با جعفر طیار هم آوا شده ای
دست افتاده وسر خونی ودر چشمت تیر
اندرین معرکه ی عشق چه زیبا شده ای
دشمنم طعنه زند ،خنده کنان می گوید
بی علمدار حسینا تو چه تنها شده ای
کودکانم به حرم منتظرت می باشند
جمله مجنون عمویند و تو لیلا شده ای
شدم از درد فراق تو کمر بشکسته
شادی افزای حرم،حال غم افزا شده ای
علقمه فاطمه(س) بو گشته برادر، نکند
میزبان قدم حضرت زهرا (س)شده ای
شعر:اسماعیل تقوایی
- سه شنبه
- 27
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 11:19
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه