• جمعه 2 آذر 03


کوچ از قتلگاه زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها -(حسین جان!قلب گردون پر زنیرنگ است می نالم)

1253
0

محمد علی مصیبی تبریزی

حسین جان!قلب گردون پر زنیرنگ است می نالم
خیال دشمنت مرهون این ننگ است می نالم
سرت بر نیزه ، دست کوفیان سنگ است می نالم
«برادر بی تو در چشمم جهان تنگ است می نالم
فلک را بی سبب با من سر ِجنگ است می نالم»
زمین کربلاگشته است از نام آوران خالی
ببین در خون شناور مشعری میقات وگودالی
به یک سو کوفیان ، سوی دگر لب تشنه اطفالی
«به صید آشیان۫ گم کرده مرغ بی پر و بالی
ز هر سو دامن قومی پراز سنگ است می نالم»
نه از جبر و جفای دشمن بی دین فغان گویم
نه از خوف اسارت در کمند کوفیان گویم
نه از سنگ و سپنگ و نیزه و تیر و سنان گویم
«نه زنجیر جفا در گردنم تنگ است زآن گویم
که عنقا را ز طوق آهنین ننگ است می نالم»
نگر بر سینه های مملو از درد و غم و محنت
نگر بر خیمه های سوخته از آتش غارت
به سوز وضجه های دخترانت ،برده چون طاقت
«بنالد بلبل از هجران گل اما من از وحشت
هنوزم دامن وصل تو در چنگ است می نالم»
خوشا آن آتشین آهی که ویران ساخت بنیادی
زبان ، قاصر ز توصیف و گلو در بند فریادی
نگاهم خیره بر صیدی است مانده دست صیادی
«به جانان درد دل ناگفته ماند ای اشگ امدادی
که دل در اضطراب از ناله زنگ است می نالم»
مگر کس می نداند لوح رحمت را تویی امضا؟
به نام چون تویی ترصیع گشته تاج کرّمنا؟
کجا رفت آن جلال و آن شکوه و صولت هیجا
«برادر مرده را با ناله دمسازی کنند اما
سلامت باد من نای و دف وچنگ است می نالم»
کنون این زینب و این ناله های غمنوای نی
کنون این بزم مستان ومن و این جرعه های می
ببین با طور سینایت چه کرده سرزمین ری
«بیابان دور و مقصد ناپدید و رهزنان در پی
جهان تاریک وره پرسنگ وپالنگ است می نالم»

  • پنج شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران