دیدند محرّم به تو چشمی تر داد
یک باغ گلِ شکفته ی پرپر داد
گفتند چرا گریه؟ نمی دانستند
چشم تو به اشک معنی دیگر داد
ابر آمد و گریه کرد با باد گریست
باران شد و قطره قطره افتاد، گریست
تا کرببلا زنده بماند ، هر روز
در سوگ پدر حضرت سجّاد گریست
- یکشنبه
- 1
- مهر
- 1397
- ساعت
- 11:33
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن ناصحی
ارسال دیدگاه