• سه شنبه 4 دی 03


مقتل امام حسین(,ع) -(عاشورا ) -(ذوالجناح)

772

وقتی حال امام حسین(ع) رو به وخامت گذاشت،صورتش را رو به آسمان گرفت و دعایی خواند.
اسب امام به دور حضرت می گردید،آمد و پیشانی اش را به خون حضرت آغشته کرد، عمر سعد فریاد زد:این اسب از اسب های رسول اللّه است!.
آن را محاصره کردند تا به غنیمت بگیرند اما اسب با لگد آنها را می زد.گفته شده است این اسب چهل نفر از افراد دشمن و دَه اسب آنان را از پای درآورد و به هلاکت رساند.
عمرسعد که دید نمی تواند آن را بگیرد گفت:
رهایش کنید تا ببینیم می خواهد چه کار کند.اسب وقتی دید با او کاری ندارند نزد امام حسین آمد و دوباره پیشانی خود را آغشته به خون کرد،او را بویید و شیحه بلندی کشید.
امام باقر(ع)فرمود:
"اسب امام حسین در آن لحظه می گفت:((الظلیمة،الظلیمة،من أمة قتلت من بنت نبیها))".
آن گاه به طرف خیمه گاه رفت و در حال رفتن شیهه می کشید.همین که زن ها دیدند اسب امام سر به زیر انداخته و زینش واژگون شده است با موهای پریشان از خیمه ها بیرون آمدند،به صورت خود سیلی و لطمه می زدند،ناله و شیون می کردند،چون افتخار و عزّتِ با امام حسین بودن را از دست داده بودند،با همان حال به سوی قتلگاه حرکت کردند.
?مقتل مقرم،ص۳۴۵_۳۴۶
?ریاض المصائب،ص۳۳
?امالی صدوق،ص۹۸،مجلس۳۰
?مقتل خوارزمی،ص۳۷
?تظلم الزهرا،ص۱۲۸_۱۲۹
?مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۷
?زیارت ناحیه مقدسه

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران