امام حسین(ع)وقتی دستش پر از خون شد،آن را به سوی آسمان پاشید،سپس فرمود:
"چون خدا این ها را می بیند،برایم سخت نیست".
قطره ای از خون ها به زمین نیفتاد.مجدداً دستش را روی زخم گذاشت،وقتی دستش پر از خون شد،سر و صورت و محاسنش را با آن رنگین و خضاب کرد و فرمود:
"به همین شکل خواهم بود تا خدا و جدّم رسول خدا(ص)را ملاقات کنم،در قیامت، من در حالی که به خون خویش آغشته هستم به جدّم خواهم گفت:فلانی و فلانی مرا کشتند".
بر اثر خون ریزی زیاد حالت ضعف و ناتوانی به حضرت دست داد.به روی زمین نشست،چند بار افتاد و به زمین خورد.در همین حال،مالک بن نسر،بالای سر او آمد،به حضرت ناسزا گفت،سپش با شمشیر به سر مبارک حضرت زد.
کلاه حضرت پر از خون شد.امام حسین(ع) به او فرمود:
"امیدوارم با این دستی که به من شمشیر زدی نتوانی آب و غذا بخوری و خدا تو را در روز قیامت با ظالمان محشور کند".
آن گاه حضرت کلاه را از سر برداشت و عمامه اش را بر سر نهاد.
?مقتل مقرم،ص۳۴۲
?لهوف،ص۷۰
?کامل ابن اثیر،ج۲،ص۳۴
?مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۴_۳۵
- یکشنبه
- 1
- مهر
- 1397
- ساعت
- 18:55
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه