• سه شنبه 15 آبان 03

استاد سید هاشم وفایی

جلوه ی عشق -(دوست می خواست تو را دردل صحرا بکشد)

547

دوست می خواست تو را دردل صحرا بکشد
«که خودت خواسته ای کار به این جا بکشد»1
که توان داشت درآن دشت بلا تصویری
بهتر وناب تر از، یوسف لیلا بکشد
تاکه جاوید بماند اثر جلوه ی عشق
نقش سقای تو را ،برلب دریا بکشد
جبرئیل آمده تا با مدد دست شما
طرحی از خون علی اصغر رعنا، بکشد
دیدنی تر زبهشت است، بهشت تو ، اگر
خاک تو سُرمه به چشمان تماشا بکشد
شور وصل تونمی خواست درآن وادی عشق
کارامروز تو را عشق به فردا بکشد
اضطرار دل زینب چه زیاد است ، عدو
خنجرش را به گلوی تو مبادا بکشد
من ندانم که چه رخ داد، ولی باعث شد
ناله از سوز جگر،حضرت زهرا بکشد
تو به نی بودی و دُردانه ی تو هرچه که کرد
او خودش را نتوانست به بالا بکشد
گرکه دلسوخته ی توست «وفایی» نه عجب
داغ تو خواست که آتش به دل ما بکشد

1- من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد/فاضل نظری

  • چهارشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:6
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران