فروغ جان ودیدۀ من
گل به خون طپیدۀ من
شهید سربریدۀ من
تو، به روی نی بخون طپیده
من، زائراین سربریده(۲)
وای غریب فاطمه حسین جان(۳)
هماره درکشاکشم من
میان آب وآتشم من
بی تو چسان نفس کشم من
از، غمت دگر نفس ندارم
کاش، زماتم توجان سپارم(۲)
وای غریب فاطمه حسین جان (۳)
اگر که گفتم ای حسین جان
بخوان برای من تو قرآن
شدم ازاین سخن پشیمان
نه، نخوان که سنگ کین زنندت
بر، زمین زنیزه افکنندنت(۲)
وای غریب فاطمه حسین جان(۳)
غم تو گشته حاصل من
که خون شده زغم دل من
بیا دمی مقابل من
آه ، چرا رخت بخون نشسته
وای، جبین تو چرا شکسته(۲)
وای غریب فاطمه حسین جان(۳)
- پنج شنبه
- 5
- مهر
- 1397
- ساعت
- 11:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه