• پنج شنبه 1 آذر 03


مقتل امام حسین -(كاروان به محلی رسيد،ديدم اسب يكباره ايستاد.)

1197

كاروان به محلی رسيد،ديدم اسب نجيب امام حسین(ع) به يكباره ايستاد.
هرچه می خواست كه اسب حركت كند، نكرد.
حضرت شش اسب از اسبهای خود را عوض كردند؛ ولی اسبها هيچ يك قدم از قدم برنداشتند، همين كه حضرت اين حالات را ديد پرسيد:
اين زمين چه نام دارد؟ عرض كردند:غاضريه.
فرمود:
اسم ديگر هم دارد؟ عرض كردند: نينوا.
فرمود: غير از اين دو اسم، اسمی ديگر نيست؟ عرض كردند: شاطِي الفرات.
فرمود: اسم ديگر هم دارد؟ عرض كردند: بلی «كربلا» هم مي‌نامند.
همين كه امام نام كربلا را شنيد، صدا را به آه بلند كرد و گريه بسيار كرد.
آنگاه خطاب به اصحابش فرمود:در همين مكان خيمه‌ها را برپا كنيد؛ چون خيمه‌ها بر پا شد، زينب هراسان به سوی برادرش آمد و فرمود:
اين بيابان را خوفناک می ‌بينم، چرا كه خوف عظيمی از آن به من روی آورده است.
پس باز فرمود به زينب كه واقعه شهادت من و اصحابم در همين مكان می‌باشد؛ آنگاه حضرت زينب(س) بی‌هوش بر زمين افتاد.
مقتل شوشتری ص ۱۲۴.
رياحين الشريعه ج ۳ ص ۷۷.
روضه الحسین ص ۵۲.

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:7
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران