مثل گدا هر شب از اين در فيض برديم
در خدمت آل پيمبر فيض برديم
نَقل فضيلتهاي مولا مَستمان كرد
بيش از همه از ذكر حيدر فيض برديم
از خُطبه ي آغاز منبر خير ديديم
از روضه ي پايان منبر فيض برديم
ما شب به شب در كسوتِ خدمتگزاري
مانند اَسْلَم ، مثل قَنبر فيض برديم
ما ظاهراً با روضه خواندن فيض داديم
در اصل از اين فيضِ اكبر ، فيض برديم
ما اشك خود را نوش جان كرديم يعني
از طعم ناب آب كوثر فيض برديم
شبهاي جمعه در حرم مهمان شديم و
از "وا حُسينا"هاي مادر فيض برديم
آه سه ساله، خرمن دل را كه سوزانـد
جاي ضرر ديدن ، مُكرّر فيض برديم
دِينِ حُسين و زينبش بر گردن ماست
بسيار از اين خواهر برادر فيض برديم
خون گلويش آبروي دين ما شد
از حنجر در زير خنجر فيض برديم
- چهارشنبه
- 11
- مهر
- 1397
- ساعت
- 17:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد قاسمی
ارسال دیدگاه