• شنبه 3 آذر 03


مقتل حضرت مسلم -(مسلم را به بام قصر ببرد و گردنش را بزند و سر مبارک و)

389

ابن زیاد به مردی که از اهالی شام بود دستور داد مسلم را به بام قصر ببرد و گردنش را بزند و سر مبارک و بدن مطهرش را به زمین بیندازد. مرد شامی مسلم را در حالی که مشغول تسبیح و ذکر گفتن بود بالای قصر برد،مسلم دعا کرد:"خدایا تو میان ما و این قوم که ما را فریب داده و تنها گذاشتند و به ما دروغ گفتند قضاوت کن" آن گاه رو کرد به طرف مدینه و بر امام حسین(ع) سلام داد. مرد شامی سر مسلم را بر زمین گذاشت و از تنش جدا کرد و سر و بدن مطهرش را به پایین قصر انداخت و در حالی که رعب و وحشت وجودش را گرفته بود پایین آمد. ابن زیاد به او گفت:چه شده است؟!،گفت:در لحظه کشتن مسلم،مرد سیاه و زشتی را دیدم که در برابرم ایستاده است و انگشت خود را با دندانش می گزید. با دیدن او،ترس و اضطراب تمام وجودم را فرا گرفته است.ابن زیاد گفت:حتما خیالاتی شده ای! مقتل خوارزمی،ج۱،ص۲۱۳ اسرارالشهادة،ص۲۵۹ مثیرالاحزان،ص۱۸ مقتل خوارزمی،ج۱،ص۳۱۲

  • یکشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 22:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران