نیامدی و دلم دست از حیات کشیده
فراق آرزویم را سوی ممات کشیده
میان آتشِ هجرانِ تو قرار ندارم
که شعله های دلم تا به کائنات کشیده
به جوهری که زِ خونم، گرفته این قلمِ دَهر
چه نقش های جگرسوز از این دوات کشیده
بگو به نوح بیاید! کجاست نیل ببیند؟
دو چشمه سار که دارم، چنان فرات کشیده
سر عبادت شبها، فقط به یاد تو هستم
شده دعای قنوتم، به هر صلات، کشیده
مگر به خواب ببینم، رسیده است نگارم
وَ دست مِهر بر این سَر، به التفات کشیده
- دوشنبه
- 16
- مهر
- 1397
- ساعت
- 20:7
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه