دوباره موقع سفر شد
چشای نوکر تو تر شد
گدای تو چه خون جگر شد
دم سفر شد
یه وقت نشه که جا بمونم
آتیش بگیره کل جونم
رحمی بکن که من جوونم
از تو می خونم
ارباب،ارباب، دم سفر شد/گدا رو دریاب
تویی همه یار و معینم
الهی اون روز و ببینم
که تو مسیر اربعینم
ای همه دینم
دلم میخواد بشم یه زائر
با خواهرت بشم مسافر
بشم تو صحن تو مجاور
بشم یه طائر
ارباب،ارباب، دم سفر شد/گدا رو دریاب
دوباره دل به شور و شینه
دلم تو بین الحرمینه
غمم غم هجر حسینه
غمم حسینه
اگه نیام بدون میمیرم
کاشکی براتمو بگیرم
بدونِ تو ز دنیا سیرم
تویی امیرم
ارباب،ارباب، دم سفر شد/گدا رو دریاب
وحید زحمتکش شهری
- جمعه
- 20
- مهر
- 1397
- ساعت
- 8:55
- نوشته شده توسط
- وحید زحمت کش شهری
- شاعر:
-
وحید زحمتکش شهری
ارسال دیدگاه