از سوی نیزه سرو خرامان خوش آمدی
ای گل به دامن گلِ ویران خوش آمدی
مرهم به زخم خار مغیلان خوش آمدی
مهمانِ ریگهای بیابان خوش آمدی
آغوش من شده پدرم سایبانِ تو
شرمنده ام خرابه شدم میزبان تو
خورشید من شبانه به گلشن رسیده ایی
با بوی نان و آتش و آهن رسیده ایی
این بار جای من ، تو به دامن رسیده ایی
ای باغبان به نیتِ چیدن رسیده ایی
چون چاره ایی به یک سر بی تن نداشتم
صورت به صورت تو پدر من گذاشتم
تا دستِ تیره ایی به روی نور می زند
بابا برای عمه دلم شور می زند
با کعبه نی عدوی تو بدجور می زند
تا آنکه دیده ایی بشود کور ، می زند
عجِل وفات ، گشته دعایم ببر مرا
در شام ، گریه گشته غذایم ببر مرا
با عمه آندمی که تو را روبروت کرد
ظالم به کینه پنجهٔ خود بین موت کرد
وانگَه نگاه نحس خودش بر گلوت کرد
لعنت به چکمه اش که تو را زیر و روت کرد
آن دم رسید بانگ حزینی به آسمان
گودال بود و زینب فریاد اَلامان
- جمعه
- 20
- مهر
- 1397
- ساعت
- 12:8
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حامد آقایی
ارسال دیدگاه