راه درازی داشتیم از کربلا تا شام
سوز و گدازی داشتیم از کربلا تا شام
بر نیزه میرفتی و با زلف پریشانت
راز و نیازی داشتیم از کربلا تا شام
چیزی نمیگفتیم هر چه زخم میبردیم
با خویش رازی داشتیم از کربلا تا شام
در هر زمین خوردن خدا را سجده میکردیم
دائم نمازی داشتیم از کربلا تا شام
شاعر: محمدمهدی سیار
- شنبه
- 21
- مهر
- 1397
- ساعت
- 14:15
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محمد مهدی سیار
ارسال دیدگاه