اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ،
عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمينَ


#زمینه_شهادت_حضرت_رقیه_سلام الله علیها

بابایی    خوش اومدی تاج سرم
بابایی    ببین که زخمیه پرم
بابایی    فدای رأس پرخونت

بابایی    دلم هواتو کرده بود
بابایی    حق رقیه ت این نبود
بابایی    خسته شده رقیه جونت

خوش اومدی
مسافر به خاک و خون کشیده
کی سر تو از بدنت بریده
چرا کسی جوابمو نمیده

یادش بخیر
همیشه جام تو بغل عمو بود
طفل سه ساله هستم اما چه سود
اومده پیری به سراغ من زود
وای   کجا بودی بابا
شدم مثل زهرا (س)
چه بی رحمه دنیا

وای امون ای دل ای دل



بابایی    خسته شدم از دست زجر
بابایی    دستای من رو بسته زجر
بابایی    نمیدونی چیا کشیدم

بابایی   گوشوارمو برده سنان
بابایی    موی منو کشید الآن
بابایی    گواهمه موی سفیدم


میدونی که   
برای دخترت چقدر عزیزی
میخوام ازت سوال کنم یه چیزی
میشه بهم بگی چیه کنیزی

راستی بابا
یه مرد شامی منو با لگد زد
گوشوارمو کشید و حرف بد زد
دختر دردونه تو بی عدد زد

وای  دلم بیقراره
چشام گریه داره
میباره میباره

وای امون ای دل ای دل



بابایی    رمق نداره دیگه پام
بابایی    خورده لگد به پهلوهام
بابایی    ببین که من برگ خزونم

بابایی    خاکیه صورتت چرا
بابایی    خونی شده لبت چرا
بابایی   بزار برات روضه بخونم

کجا بودی
با فحش و ناسزا لبامو بستن
دندون شیری منو شکستن
مقابل عمه ی ما نشستن

چی بگم از
محله یهودی و حقارت
مخدرات و کوفه و اسارت
اهل حرم کجا و این جسارت
وای امون از زمونه
تو رفتی رقیه ت
چطوری بمونه
 
وای امون ای دل ای دل