بند اول:
رسیده اربعین من اما
هنوز تو حسرتم کی آقا
ضریحتو باید ببینم
حسین عزیز قلب زهرا
آخه تا کی فقط شنیدن
نرفتن و عکستو دیدن
هوای دل گرفته بی تو
چه سخته این نفس کشیدن
باشه منو نبر ولی
شاید که این معطلی
باعث بشه که هر دلی
بپاشه از هم ...
حقم بوده بیچارگیم
جدایی و آوارگیم
کم نشده دلدادگیم
به تو عزیزم ...
حسین حسین عزیز زهرا ( - )
بند دوم:
شده به پا بازم ستاده
تشرف با پای پیاده
به محضر خلیل بی سر
که هفتاد و دو لاله داده
موکب به موکب ازنجف تا
دیار و وادی معلی
میکشونه عاشقا رو با
عطر خوش تربت اعلی
تاول زده کف پاها
بیابون و سوز سرما
ظهرا عطش داره گرما
تاثیر نداره ...
میرند بازم خیلی کثیر
پیر و جوون ، طفل صغیر
اینجا دم نعم الامیر
نظیر نداره ...
حسین حسین عزیز زهرا ( - )
بند سوم:
رسیده خواهرت خمیده
بالا سرت ای نور دیده
میاد به یادش اون روزی که
زد بوسه به رگ بریده
نپرس موهاش چرا سفیده
خیلی تو را سختی کشیده
پیر کرد تموم کاروان رو
سه ساله وقتی شد شهیده
شرمندتم داداش حسین
خیلی کردم تلاش حسین
نیفته تا نگاش حسین
به سر پر خون ...
مردم وقتی که روسری
برداشت یواش از رو سری
که بود شبیه به پدری
که بود پی اون ...
حسین حسین عزیز زهرا ( - )
- جمعه
- 27
- مهر
- 1397
- ساعت
- 17:43
- نوشته شده توسط
- علی صمدی
- شاعر:
-
علی صمدی
ارسال دیدگاه