• سه شنبه 15 آبان 03

استاد سید هاشم وفایی

زبان حال حضرت زینب در روز اربعین -(ازشام وکوفه آمد، حسین خواهرتو)

878

ازشام وکوفه آمد، حسین خواهرتو
افتاده ام به روی، قبر مطهرتو   
یک اربعین نبودم     حالا ببین کبودم(۲)
ای ـ همسفرمن ، همسفرت آمده برادر(۲)
تنها امید جانم، دراین سفرتوبودی
بایک نگه زنیزه، برصبرمن فزودی    
ای قبله گاه رازم       بعدازتومن چه سازم(۲)
ای ـ همسفرمن ، همسفرت آمده برادر(۲)
روزی که پیکرت را، درخاک وخون کشیدند
درپیش زهرا ، سرازتنت بریدند   
تنت به خاک صحرا     سرت به روی نی ها(۲)
ای ـ همسفرمن ، همسفرت آمده برادر(۲)
باچهره های نیلی، بادرد بی شماره
برگشته اند طفلان، باگوش های پاره    
گرچه زپافتادند    ضعفی نشان ندادند(۲)
ای ـ همسفرمن ، همسفرت آمده برادر(۲)
ای بی کفن زدست، غمت سبوگرفتم
پیراهن تنت را، من ازعدو گرفتم    
بگرفته ام به سینه   باخود مدینه (۲)
ای ـ همسفرمن ، همسفرت آمده برادر(۲)
بادیدن مزارت، سوزد همه وجودم
مثل رقیۀ تو، ای کاش مُرده بودم  
ازبس که داغ دیدم      دل ازجهان بریدم(۲)
ای ـ همسفرمن ، همسفرت آمده برادر(۲)

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 10:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 454.15 KB
تعداد بازپخش 79
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 2 آبان 1397 03:56

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران