سالار زینب
الا ای دلبر ودلدار زینب
به زیر خاک رفته یار زینب
دوباره آمدم پیشت برادر
فدای تو تن تبدار زینب
گذشته اربعینی از فراقت
فراقت بوده بس آزار زینب
زبعد هجر تو ای جان زهرا
بیفتاده گره در کار زینب
رسیده بر حرم بی حرمتی ها
زسوی دشمن بدکار زینب
دلم ویران شده آباد گردان
دل ویرانه، ای معمار زینب
اسیری گشته سهم خواهر تو
اسیری بوده بس دشوار زینب
خریدار غمت بودم چهل روز
تو بودی یوسف بازار زینب
چهل روزم شده مانندچل سال
تکیده پیکرو رخسار زینب
برادر دیده هایم تار بیند
ز سوز گریه بسیار زینب
شمیم تربت پاک تو باشد
شفا بخش دل بیمار زينب
تنت بی سر میان خاک رفته
سرت آورده ام سردار زینب
برادر دخترت در شام مانده
تغافل کن براین اقرار زینب
تمام لحظه های بی توبوده
حسینا،دوره ی غمبار زینب
اگر بعد تو هستم زنده جانا
بود امر تو و اجبار زینب
دگر وقت رحیل من رسیده
که آیم پیش تو سالار زینب
شعر :اسماعیل تقوایی
- چهارشنبه
- 2
- آبان
- 1397
- ساعت
- 11:29
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه