(بخش هشتم)
آغاز عذاب قوم هود?
از قوم عاد ، جز افرادى كمى از فرزندان سام كسى به اين پيامبر ايمان نياورد تا كم كم مستحق عذاب الهى شدند و خداى تعالى بادهاى صرصر و عقيم را ماءمور نابودى آنها كرد.
مردم بر اثر خشك سالى منتظر باران بودند (و مطابق نقلى، جمعى را براى دعا به مكه فرستاده بودند تا كنار خانه خدا دعا كنند و باران بر آنها ببارد، غافل از آن كه سبب خشك سالى و خشم
خدا، همان بت پرستى ايشان و نپذيرفتن دعوت فرستاده حق بود. آرى غرور و تكبر، گاهى افراد را اين چنين به بدبختى مى كشاند كه حاضر نيستند سخن فرستادگان حق را بشنوند و با اين حال خود را آبرومند درگاه خدا مى دانند و اين كه در تاريخ نمونه بسيار دارد). روزى مشاهده كردند كه از گوشه افق ابر سياهى پديدار شد و هم چنان به سوى آنها پيش آمد. آنها به گمان آن كه ابرى است آبستن باران و اكنون بر آنها
بارانى فراوانى مى بارد، با خوش حالى گفتند: اين ابرى است آبستن باران و اكنون بر آنها باران فراوانى مى بارد، با خوش حالى گفتند: اين ابرى است كه بر ما خواهد باريد. ولى نمى دانستند عذاب سختى است كه به صورت ابر به جانب آنها مى آيد. از اين رو هود به آنها هشدار داد و گفت: نه، بلكه اين همان چيزى است كه به آمدنش شتاب داشتيد، بادى است كه در آن عذاب دردناكى است و به اذن پروردگار خود هر چه در سرراهش باشد نابود مى كند.
شدت اين باد به حدى بود كه آن مردم قوى هيكل و بلند قامت را از جابرمى كند و چون درخت خرما كه از بن كنده باشند، به اين سو و آن سو پرتاب و هر چه سرراهش بود نابود مى كرد. به هيچ چيزى نرسيد جز آن كه چون استخوان پوسيده و خاكسترش كرد و در مجموع، انسان، حيوان، درخت و خانه اى به جاى
نگذارد و همه را با خاك يكسان كرد.
باد مزبور با همان شديد و سرما، هفت شب و هشت روز پى درپى برآنها وزيد و همه را به مجسمه هاى بى جانى تبديل كرد. از وهب بن منبه نقل شده كه اين هفت شب و هشت روز همان ايامى است كه عرب آن را ايام العجوز گويند كه باد و سرماى سختى بود. سبب آن كه اين باد و سرما را به عجوز و پيرزن نسبت دادند، آن بود كه پيرزنى از ترس باد وسرما در غارى پناه گرفت، ولى سرما و باد از او هم دست برنداشته و سرانجام روز هشتم او را كشت. در اين ميان هود، پيروانش را در زمينى كه اطراف آن ديوار كوتاهى بود، جمع كرد. باد شديد به آن نقطه كه مى رسيد، به صورت نسيم جان بخشى در مى آمد و سروصورت آنها را نوازش مى داد و موجب لطافت هوا و لذت روحشان مى گرديد.
منابع
تاريخ انبياء صفحات١٠٤-١٠٣
قرآن كريم سوره قمر آيات ١٩-٢٠-٢١
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ
ما تندبادی سرد و غرنده را در روزی شوم که شومیاش (تا هشت روز) ادامه داشت، به سوی آنان فرستادیم و بر ایشان مسلّط کردیم؛
قمر - ۱۹
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ
(بادی) که آن مردمِ (تنومند) را از جای خود بر میکَند (و بر زمین میکوبید؛ چنان که) گویی تنههای درختان خرما هستند که از ریشه درآمدهاند.
قمر - ۲۰
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
(اکنون که سرنوشتشان را فهمیدید، بگویید حق بودنِ) عذاب و هشدارهای من چگونه بوده است؟
قمر - ۲۱
- پنج شنبه
- 3
- آبان
- 1397
- ساعت
- 10:15
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه