من ازسفر رسیدم ای جانان
داری به خاطر ای گل ریحان
بودم میان قتلگه حیران
عزیز زینب
از آه تو شد آسمان پر دود
عدو غمی بر غم من افزود
تشخیص جسمت کار سختی بود
عزیز زینب
حالا تو نشناسی مرا ای یار
از بس که دیدم غصه و آزار
دیدم در اینجا پیکرت افتاد
با دیدن تو مادرت افتاد
از دستای قاتل سرت افتاد
غریب مادر
غرق به خون روی تورا دیدم
شکاف ابروی تو را دیدم
من زخم پهلوی تو را دیدم
غریب مادر
یادم نرفته ای گل امّید
از سم مرکب پیکرت پاشید
داری خبر از خواهرت ای یار
با دست بسته بردنم بازار
زینب کجا و مجلس اغیار
عزیز زینب
یهودیان غربت ما دیدند
مقابل ما همه خندیدند
اطفال تو زغصه لرزیدند
عزیز زینب
به دور ناموس تو رقاص بود
گریان به نیزه سر عباس بود
****
شائق
- دوشنبه
- 7
- آبان
- 1397
- ساعت
- 18:37
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه