• دوشنبه 3 دی 03

 حسن لطفی

شهادت حضرت زهرا(سلام الله) -(انگار که چشمانِ تو را خواب گرفته)

975

انگار که چشمانِ تو را خواب گرفته
کاشانه ی ما را غمِ سیلاب گرفته
نزدیکِ سه ماه است نخوابیده ای اما
حالا چه شده چشمِ تو را خواب گرفته؟
اصرار ندارم که تو را سیر ببینم
نزدیکِ سه ماه است که مهتاب گرفته
برخیز گریبان زده ام چاک بدوزش
بی حالیِ تو از علی آداب گرفته
این دفعه ی چندم شده از صبح که زینب
پیراهنِ گُلدارِ تو را آب گرفته
وا کن گره یِ روسری اَت را ولی آرام
این مقنعه را لخته ی خوناب گرفته
تا که سَرِ تو خورد به دیوار شکستم
بعد از تو نفس از جگرم تاب گرفته
ای گونه تَرَک خورده دو ماه است رُخَت را
یک پنجه و انگشترِ آن قاب گرفته
فهمیده ام این میخ چرا کج شده این قدر
پهلویِ تو بدجور به قُلاب گرفته

  • پنج شنبه
  • 10
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران