منبع: بستان الواعظين و ریاض السامعین اثر عبدالرحمن علی بن جوزی صفحه 263
إنَّ الحُسَينَ عليه السلام استَسقى ماءً حينَ قُتِلَ ؛ فَمُنِعَ مِنهُ ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ ، وأتَى اللّه َ حَتّى سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّةِ ، وذُبِحَ ذَبحا ، وسُبِيَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُكَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاُكُفِ بِغَيرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَينِ بَينَهُنَّ عَلى رُمحٍ ، إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ يَزيدَ ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ ، ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ ، وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَالِطموها
امام حسين عليه السلام زمانى كه كشته شد آب خواست ولى به او ندادند و با زبان تشنه كشته شد و نزد خدا رفت و خداوند او را از نوشيدنى بهشتى سيراب ساخت. او را آن چنان ، سر بُريدند و خانواده اش را به اسارت بردند و در حالى سرهايشان باز بود با مَركب هاى بدون جهاز و پالان حركتشان دادند تا وارد دمشق شدند در حالى كه سرِ حسين عليه السلام ، در ميانشان بر بالاى نيزه بود . هرگاه يكى از آنان با ديدن سر مى گريست ، نگهبانان ، او را با تازيانه مى زدند . اهل ذمّه ، در بازار دمشق براى تماشاى آنان ، صف كشيده بودند و به صورتشان ، آب دهان مى انداختند تا اين كه بر درِ كاخ يزيد ، متوقّف شدند . 
يزيد ، دستور داد تا سر حسين عليه السلام را بر در بياويزند ، در حالى كه خانواده امام عليه السلام در اطرافش بودند . همچنين ، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد كه : هرگاه يكى از آنان گريست ، او را بزنيد . 
                    
                    
                
                - پنج شنبه
- 10
- آبان
- 1397
- ساعت
- 19:55
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه