آخر ماه صفر شد
بزم آه و ناله برپا ، آخر ماه صفر شد
فاطمه اُم ابیها ، هم عزادار پدر شد
در گلستان مدینه ، غم نشسته روی گل ها
داغدار سوگ بابا ، دختر خیرالبشر شد
جبرئیل آورده با خود ، آخرین پیغام حق را
یا محمّد شو مهیّا ، بی گمان وقت سفر شد
بر در و دیوار یثرب ، رنگ ماتم جلوه بسته
چشمة چشمان امت ، در غم آئینه تر شد
دیدة زهرای اطهر ، رنگ خون شد از جدایی
بی قرار داغ بابا ، خیره بر مسمارِ در شد
آه از این بار مصیبت ، بارش باران اندوه
حیدر شیر خدا را ، شال ماتم روی سر شد
آخر ماه صفر وقت عزا شد
حضرت پیغمبر از امت جدا شد
دیده ها گریان برای مجتبا شد
وقت هجران علی موسی الرضا شد
******
آتش اهل سقیفه ، شد نثار خانة وحی
گوشة عُزلت نشینی ، مرتضا را مستمر شد
دست بیداد زمانه ، رسم گل چیدن بنا کرد
مادری پهلو شکسته ، سوی دیدار پدر شد
هر طرف آوای ناله ، میرسد بر گوش یاران
از شرارِ آب زهرین ، پاره پاره یک جگر شد
یک خیانت یک جنایت ، مجتبا مظلوم و مسموم
از جفای نا نجیبان ، از درون زیر و زبر شد
یا حسن گویان به خانه ، در کنار بستر او
دیده تر از این جدایی ، دیدة شمس و قمر شد
حال خواهرها پریشان ، در فراق یک برادر
شش برادر دلشکسته ، دست ماتم بر کمر شد
آخر ماه صفر وقت عزا شد
******
چشم قاسم ها چو دریا ، در غم جانسوز بابا
رنگ غمبار یتیمی ، بر جبین شش پسر شد
ناظر این درد جانسوز ، از جنان گردیده زهرا
مادر است و با فغان از ، حال آنان باخبر شد
گود سرخ کربلا را ، می کند هر دیده ای خون
دومین فرزند زهرا ، تشنه لب ببریده سر شد
گوشة مقتل نشسته ، در کنار دخترانش
با نوای یا حسینم ، سینة او شعله ور شد
بر تن بی سر نظاره ، می کند با آه و ناله
با یتیمان برادر ، هم سخن با چشم تر شد
در بیابان غریبی ، آه زینب شد مُداوم
تا سری بر روی نیزه ، با اسیران همسفر شد
آخر ماه صفر وقت عزا شد
******
بر دلِ غمبار شیعه ، غصه می بارد پیاپی
تا دوباره زهر کینه ، قاتلی صاحب اثر شد
میوة انگور و نیرنگ ، هشتمین ماه ولایت
در درون حجرة غم ، کشتة اصحاب زر شد
مشهد طوس و غریبی ، با غریبان آشنایی
از عنایت های ثامن ، خوانِ شیعه پُرثمر شد
کعبة حاجت بگیران ، قبله گاهی بر فقیران
یا علی موسی الرضا بر ، روی لب مدّنظر شد
سروری ماه صفر را ، چون محرم می نگارد
واژه در واژه تحزّن ، قاب شعری مختصر شد
هم نفس در بزم ماتم ، با عزاداران مولا
نذر هر سالانة او ، با سرودن معتبر شد
آخر ماه صفر وقت عزا شد
- یکشنبه
- 13
- آبان
- 1397
- ساعت
- 11:43
- نوشته شده توسط
- نخل بی سر
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه