• شنبه 8 اردیبهشت 03

 محمدرضا سروری

آخر ماه صفر شد -(بزم آه و ناله بر پا ، آخر ماه صفر شد)

934

آخر ماه صفر شد

 

بزم آه و ناله برپا ، آخر ماه صفر شد

فاطمه اُم ابیها ، هم عزادار پدر شد

 

در گلستان مدینه ، غم نشسته روی گل ها

داغدار سوگ بابا ، دختر خیرالبشر شد

 

جبرئیل آورده با خود ، آخرین پیغام حق را

یا محمّد شو مهیّا ، بی گمان وقت سفر شد

 

بر در و دیوار یثرب ، رنگ ماتم جلوه بسته

چشمة چشمان امت ، در غم آئینه تر شد

 

دیدة زهرای اطهر ، رنگ خون شد از جدایی

بی قرار داغ بابا ، خیره بر مسمارِ در شد

 

آه از این بار مصیبت ، بارش باران اندوه

حیدر شیر خدا را ، شال ماتم روی سر شد

 

آخر ماه صفر وقت عزا شد

حضرت پیغمبر از امت جدا شد

دیده ها گریان برای مجتبا شد

وقت هجران علی موسی الرضا شد

******

آتش اهل سقیفه ، شد نثار خانة وحی

گوشة عُزلت نشینی ، مرتضا را مستمر شد

 

دست بیداد زمانه ، رسم گل چیدن بنا کرد

مادری پهلو شکسته ، سوی دیدار پدر شد

 

هر طرف آوای ناله ، میرسد بر گوش یاران

از شرارِ  آب زهرین ، پاره پاره یک جگر شد

 

یک خیانت  یک جنایت ، مجتبا مظلوم و مسموم

از جفای نا نجیبان ، از درون زیر و زبر شد

 

یا حسن گویان به خانه ، در کنار بستر او

دیده تر از این جدایی ، دیدة شمس و قمر شد

 

حال خواهرها پریشان ، در فراق یک برادر

شش برادر دلشکسته ، دست ماتم بر کمر شد

 

آخر ماه صفر وقت عزا شد

******

چشم قاسم ها چو دریا ، در غم جانسوز بابا

رنگ غمبار یتیمی ، بر جبین شش پسر شد

 

ناظر این درد جانسوز ، از جنان گردیده زهرا

مادر است و با فغان از ، حال آنان باخبر شد

 

گود سرخ کربلا را ، می کند هر دیده ای خون

دومین فرزند زهرا ، تشنه لب ببریده سر شد

 

گوشة مقتل نشسته ، در کنار دخترانش

با نوای یا حسینم ، سینة او شعله ور شد

 

بر تن بی سر نظاره ، می کند با آه و ناله

با یتیمان برادر ، هم سخن با چشم تر شد

 

در بیابان غریبی ، آه زینب شد مُداوم

تا سری بر روی نیزه ، با اسیران همسفر شد

 

 

آخر ماه صفر وقت عزا شد

******

بر دلِ غمبار شیعه ، غصه می بارد پیاپی

تا دوباره زهر کینه ، قاتلی صاحب اثر شد

 

میوة انگور و نیرنگ ، هشتمین ماه ولایت

در درون حجرة غم ، کشتة اصحاب زر شد

 

مشهد طوس و غریبی ، با غریبان آشنایی

از عنایت های ثامن ، خوانِ شیعه پُرثمر شد

 

کعبة حاجت بگیران ، قبله گاهی بر فقیران

یا علی موسی الرضا بر ، روی لب مدّنظر شد

 

سروری ماه صفر را ، چون محرم می نگارد

واژه در واژه تحزّن ، قاب شعری مختصر شد

 

هم نفس در بزم ماتم ، با عزاداران مولا

نذر هر سالانة او ، با سرودن معتبر شد

 

آخر ماه صفر وقت عزا شد

******

  • یکشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 11:43
  • نوشته شده توسط
  • نخل بی سر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران