بعد من یار حسین باش
بعد من یار حسین باش ، برادر عباس
مرد پیکار حسین باش ، برادر عباس
چشم بیدار حسین باش ، برادر عباس
یارِ غمخوار حسین باش ، برادر عباس
هم علمدار حسین باش ، برادر عباس
******
آن وصیّت که پدر کرده به هنگام وداع
می کنم بار دگر با تو ابالفضل شجاع
تا که غمخوار حسین تا دم آخر گردی
شمع رخسار حسین را بِشَوی نور شعاع
حسنت بار سفر بسته رَوَد ، یا عباس
گشته کاری به تنم سودة زهر الماس
آن چنان عشق حسین را به تنت جاری کن
که وفای تو شود در همه عالم احساس
مرد پیکار حسین باش ، برادر عباس
بعد من یار حسین باش ، برادر عباس
******
از تو خواهم که همیشه به کنارش باشی
وقت شادی و غم و حادثه یارش باشی
هر کجا پنجة ظالم دلِ او آزارَد
دست ظالم شکنی ، غصه گسارش باشی
با حسین باش و بمان بر سر پیمان محکم
تا نثار سر و جان ، بر مددِ او مُلزم
دست یاری به دو دستانِ برادر بگذار
که نبینی به رهش خطِّ صراطی مبهم
هم علمدار حسین باش ، برادر عباس
بعد من یار حسین باش ، برادر عباس
******
با برادر همه جا رنج سفر را طی کن
یاری نور دل فاطمه پی در پی کن
گر سرش روی سنان رفت ز بیداد زمان
سرِ خود همسفرِ رأس حسین بر نِی کن
آل هاشم به وفای تو سرافراز شود
قصة مهر و وفا از لبت آغاز شود
مثل کوه پشت و پناه پسر فاطمه باش
که لب شیعه به تحسین دلت باز شود
یارِ غمخوار حسین باش ، برادر عباس
بعد من یار حسین باش ، برادر عباس
******
من دگر رفتنی ام دیدة خود می بندم
نخورم غصة دنیا و غم فرزندم
می شناسم دل دریایی و شیدای تو را
از وفایت پسرِ امِّ بنین خرسندم
سروری در غم صبارِ بنی هاشمیان
سخن از مهر ابالفضل علی گو به میان
او که از سوگ حسن داغ به دل بود و حزین
بر سر عهد حسین بود ولی تا سر جان
چشم بیدار حسین باش ، برادر عباس
بعد من یار حسین باش ، برادر عباس
*****
- یکشنبه
- 13
- آبان
- 1397
- ساعت
- 12:27
- نوشته شده توسط
- نخل بی سر
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه