• جمعه 10 فروردین 03

 اسماعیل تقوایی

هجران پیغمبر (ص)_دختر کنار بستر بابا در احتضار است

887
1

هجران پیغمبر(ص)

دختر کناربستر، بابا در احتضار است
بابا به فکر دختر، او زار وبیقرار است

بابا زبعد مادر،بوده امید زهرا(س)
حالا رود زدستش،این جور روزگار است

مولا علی(ع) که بوده،بر مصطفی(ص) برادر
با دیده های گریان،گوشش به حرف یار است

در گوش او بگوید ، ناگفته ها پیمبر
از بعض این سخنها،حیدر چه دل فکار است

حیدر زبعد طاها، بر تو جفا نمایند
دستان تو ببندند، افتاده ذوالفقار است

زهرا که بوده جان وهستی من،زبعدم
جان برلبش بیاید،بر رنج وغم دچاراست

در پیش چشم طفلش، سیلی زنند برویش
دستش حسن(ع) بگیرد، با چشم اشکبار است

پشت در سرایت، آتش به پا نمایند
زهرا به پشت آن در،افتاده در فشار است

حیدر امانت من،زهرا بود به پیشت
بنما حفاظت اورا، اوبر تو یادگار است

مظلوم اولی تو،صبرت دهد خدایت
آندم که جسم زهرا،راهی در مزار است

بینم علی دمی که، با تیغ جهل وکینه
فرقت دوتا وگویی،حیدرچه رستگار است

حیدر رسیده وقت،رفتن خدا نگهدار
شادم که مرغ روحم، آزاد از حصار است

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران