#السلام_علیک_یا_غریب_مدینه
#مرثیه_با_سبک_سینه_زنی_سنتی
#صفر_85
من کشته ی جور و جفا از زهرِ عدوانم
بی جان شده جانم، شد وقتِ هجرانم
بادِ صبا قولم رسان بر خواهرِ زارم
گو العجل آید، یکدم به دیدارم
از دستِ جعده ی پلید من شکوه ها دارم
در تحتِ آزارم، بی مونس و یارم
عمری بوَد از دستِ این ظالم گرفتارم
بین سینه ی زارم، زردیِ رخسارم
ای خواهرم زینب بیا بنما تو درمانم
زین درد پنهانم، محزون و نالانم
من کشته ی جور و جفا از زهرِ عدوانم
بی جان شده جانم، شد وقتِ هجرانم
یکدم بیا اینجا ببین حال پریشانم
در آه و افغانم، ای مونسِ جانم
عمرم به پایان آمد و من بر تو مهمانم
دیدارِ جانانم، الرٌاجعون خوانم
چون شمع سوزم من در این ویرانه ی غربت
در ناله و حسرت، در رنج و در محنت
دیگر نباشد در وجودم ذرٌه ای طاقت
خواهر دعا کن تا، از غم شوم راحت
من کشته ی جور و جفا از زهرِ عدوانم
بی جان شده جانم، شد وقتِ هجرانم
خواهر ببین از سینه ام آهِ شرر آید
گو قاسمِ زارم، تنها پسر آید
گو زندگانیِ پدر دیگر به سر آید
نورِ بصر آید، با چشمِ تر آید
گر تشتِ خونم دیده ای محزون مشو خواهر
گو ای برادر جان، راحت شدی دیگر
شیون مکن در خانه ی آن ظالمِ کافر
نالان مشو خواهر، ای زینب مضطر
من کشته ی جور و جفا از زهرِ عدوانم
بی جان شده جانم، شد وقتِ هجرانم!
#هستی_ محرابی
- سه شنبه
- 15
- آبان
- 1397
- ساعت
- 20:12
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه