آه از غمی که کرده قلب تو رو خون
افتاده ای غریب و تنها و محزون
زهر جفا به خورد تو داده مامون
اینجا نمی رسه هیچ مردی به دادت
تا این که از مدینه اومد جوادت
تا ماه روشو دیدی غم رفت ز یادت
در پیش طفلت دست و پا نزن
تو حجره تن رو به خاکا نزن
مادر رو اینقدر صدا نزن
(رضا جانم ، یا غریب الغربا
رضا جانم ، یا معین الضعفا)
من اومدم زیارت رخصت بگیرم
از دست تو یه برگ دعوت بگیرم
بس که شلوغه باید نوبت بگیرم
پایین پا نشستم حاجت بگیرم
ایوون طلا نشستم قیمت بگیرم
مزدم رو از شما بی منت بگیرم
تا وقتی من به زیر قبه تم
دائماً مشغول عبادتم
انگاری که داخل جنتم
(رضا جانم ، یا غریب الغربا
رضا جانم ، یا معین الضعفا)
ذکر تو میکنه مرگ من رو آسون
من توی قبرم اصلن نیستم هراسون
از برکت عطای شاه خراسون
سختی زندگیم با تو رفع رفعه
با تو ضرر نکردم کلش به نفعه
گفتی میای کنارم آقا سه دفعه
یادم باش همیشه به یادتم
دخیل پنجره فولادتم
زائر صحن گوهر شادتم
(رضا جانم ، یا غریب الغربا
رضا جانم ، یا معین الضعفا)
- سه شنبه
- 15
- آبان
- 1397
- ساعت
- 20:20
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه