یا ایها الغریب یا ایها الرضا
سوگ تو جانگداز،داغ تو جانگزا
مست ولای تو بودیم و حیف شد
انگور را گذاشت در دست تو قضا
ابر عبا گرفت، شمس الشموس را
شد تنگ آسمان، تاریک شد فضا
بر زانوی پسر پرپر زده پدر
ما را به کربلا برده ست این عزا
فریاد شد بلند از جان فاطمه
افتاد اشک خون از چشم مرتضی
یا ایها الغریب! یا ایها الرئوف!
افتاده آتشی، در جان این حروف
یابن الشبیب تو، آمد به یاد ما
اشک تو جاری است، بر صفحه ی لهوف
چون دانه ی انار، پاشیده شد زهم
زهر ستم چه کرد؟ با آن دل رئوف
از کربلا به توس، مهمان رسیده بود
گفتی که السلام! یا ایها السیوف!
رویت خضاب شد، ایران خراب شد
شد ماه در خسوف، خورشید در کسوف
- چهارشنبه
- 16
- آبان
- 1397
- ساعت
- 11:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سید محمد حسین ابوترابی
ارسال دیدگاه