کبوتر که می پری تو حرم امام رضا
میخوری آب و دونه از کرم امام رضا
تو فضای حرم عاشقونه پرواز میکنی
با خودت میخونی و تمرین آواز میکنی
میدونی یه جایی ام کبوتراش گشنه میشن
سقا خونه نداره آب بخورن تشنه میشن
(بال و پرهاشون همش خاکی میشه
دلاشون میسوزه افلاکی میشه)
بقیعه یه دنیا درده
مزار چهارتا مرده
غربتش ما شیعه هارو
به خدا دیوونه کرده
بقیعه نداره بارگاه
می تابه شبا بهش ماه
دلگیره هوای اونجا
هر کی دید فقط کشیده آه
(آه و واویلا واویلا)
اونجایی که نداره یه خادم و یه زائری
اونجایی که نداره یه صحنی و یه حائری
اونجا که تاریکه و شمع و چراغی نداره
داره غصه از درودیوار اونجا می باره
پنجرش حکم ضریحو داره و مقدسه
انگاری توی حصاره و شبیه قفسه
(چی میشه زائر اون حرم بشیم
زائر آقای با کرم بشیم)
خدا اونروزو بیاره
بسازیم اونجا مناره
ببینیم امام حسن هم
ضریح زیبایی داره
یا حسن عزیز زهرا
آقای غریب و تنها
یه عنایتی به ما کن
ببینیم اونروزو آقا
(یا حسن عزیز زهرا)
- چهارشنبه
- 16
- آبان
- 1397
- ساعت
- 11:35
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه