فلک امشب نشان داده ست روی دیگر خود را
که پس می گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را
محمد آخرین برگ نبوت بود از این دفتر
خدا می بندد از این لحظه دیگر دفتر خود را
فلک می ریزد امشب بر سر خود خاک عالم را
ملک بر اشک چشمش می کشد بال و پر خود را
یکی اناالیه راجعون روی لبش جاری ست
یکی با گریه می گیرد سر زانو سر خود را
تمام عمر رو به قبله بود و حال می خواهد
بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را
بزرگان گرد او هستند و می چرخد سرش سمتی
که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را
علی ماند و فلانی با فلانی رفت، پیغمبر
به دوش این و آن نگذاشت حتی پیکر خود را
- چهارشنبه
- 16
- آبان
- 1397
- ساعت
- 14:13
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد حسین ملکیان
ارسال دیدگاه