الا اهل سقیفه راهتان باشد رهی ابتر
مگر از یادتان رفته غدیر وقول پیغمبر
کنم احقاق حق مرتضی تا جان به تن دارم
که باشد بعد پیغمبر ولی مسلمین حیدر
روم خانه به خانه کو به کو فریاد برآرم
که تا بیدار گردد خفته وجدانهای بد اختر
کنار قبر بابا می روم تا درد دل گویم
بگویم از جفای مردمان بر حیدر وکوثر
پدرجان منتظر بودند تا بعد تو برگیرند
زحیدر انتقام بدر وخندق، قلعه خیبر
به گوش خود فرو کردند انگشتان خود مردم
و باشد بی اثر فریاد حق بر گوشهای کر
علی را مصلحت خانه نشین کردست ودنیایی
شده محروم از مردی الهی،راستین رهبر
پدر، نامرد مردی بر رخ زهرا(س) زده
سیلی
به جرم پشتبانی از علی(ع) سردار بی لشگر
فضای شهر بی تو بس غبار آلود ومسموم است
جفای مردم وهجر تو بر قلبم زند آذر
دعا کن عمر من سرآید وآیم کنار تو
دلم خون است از بی یاری وتنهایی حیدر
شعر:اسماعیل تقوایی
مگر از یادتان رفته غدیر وقول پیغمبر
کنم احقاق حق مرتضی تا جان به تن دارم
که باشد بعد پیغمبر ولی مسلمین حیدر
روم خانه به خانه کو به کو فریاد برآرم
که تا بیدار گردد خفته وجدانهای بد اختر
کنار قبر بابا می روم تا درد دل گویم
بگویم از جفای مردمان بر حیدر وکوثر
پدرجان منتظر بودند تا بعد تو برگیرند
زحیدر انتقام بدر وخندق، قلعه خیبر
به گوش خود فرو کردند انگشتان خود مردم
و باشد بی اثر فریاد حق بر گوشهای کر
علی را مصلحت خانه نشین کردست ودنیایی
شده محروم از مردی الهی،راستین رهبر
پدر، نامرد مردی بر رخ زهرا(س) زده
سیلی
به جرم پشتبانی از علی(ع) سردار بی لشگر
فضای شهر بی تو بس غبار آلود ومسموم است
جفای مردم وهجر تو بر قلبم زند آذر
دعا کن عمر من سرآید وآیم کنار تو
دلم خون است از بی یاری وتنهایی حیدر
شعر:اسماعیل تقوایی
- شنبه
- 19
- آبان
- 1397
- ساعت
- 15:28
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه