بیا عزیز دل من مهدی،به من بده یه جرعهٔ آبی
تشنگی طاقت من برده،نمونده تو وجود من تابی
لحظهٔ آخری شدم گریون،به یاد اون تشنه لبِ گودال
همون که شد پیکرِ خونینِش،به زیر سُمّ مَرکَبا پامال
عمّهٔ ما اونجا دیده،در اوج غربت و مِحَن
حسینِ غرقِ در خون و،با تیغ و نیزه میزدن
غریب کربلا حسین..
- چهارشنبه
- 23
- آبان
- 1397
- ساعت
- 19:1
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه