• سه شنبه 4 دی 03


مقتل امام حسن عسکری(ع) -(ابو سهل گوید که: عقید گفت من داخل شدم به جهت پیدا کردن آن طفل ناگاه...)

761

ابو سهل گوید که:
عقید گفت من داخل شدم به جهت پیدا کردن آن طفل ناگاه نظرم افتاد به کودکى که سر به سجده نهاده بود و انگشت سبّابه را به سوى آسمان بلند کرده بود،پس سلام کردم بر آن جناب،آن حضرت مختصر کرد نماز را و چون تمام کرد عرض کردم که:
سیّد من مى ‏فرماید تو را که نزد او بروى.
پس در این هنگام مادرش صیقل آمد و دستش را گرفت و برد او را به نزد پدرش امام حسن(ع).
ابو سهل مى‏ گوید:چون آن کودک به خدمت امام حسن(ع)رسید سلام کرد نگاه‏ کردم بر او.
[و اذا هو درّىّ اللّون و فى شعر رأسه قطط، مفلّج الاسنان].
یعنى:
دیدم که رنگ مبارکش روشنایى و تلألؤ دارد و موى سرش به هم پیچیده و مجعد است و ما بین دندان‏ هایش گشاده است.
همین که امام حسن(ع)نگاهش به کودک افتاد بگریست و فرمود:
"یا سید اهل بیته،اسقنى الماء فانى ذاهب الى ربى.
اى سیّد اهل بیت خود!مرا آب بده همانا من مى ‏روم به سوى پروردگار خود (یعنى وفاتم نزدیک شده)".
الغیبه،ص۱۶۵
بحار الأنوار،ج۵۲،ص۱۶
منتهى الآمال

  • پنج شنبه
  • 24
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 18:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران