• سه شنبه 15 آبان 03

 حسن لطفی

ولادت حضرت ابالفضل العباس(ع) -(خدا جلوه دارد به پیشانیِ تو)

1309
1

خدا جلوه دارد به پیشانیِ تو
فدایِ مناجات پنهانیِ تو
شبِ روشنِ کوچه‌های مدینه است
پُر از ریسه‌های چراغانی تو
به لب آوَرَد جان داوودها را
نوای تو اَلحانِ قرآنی تو
تو بر کوهسارِ معارف نشستی
زمین تشنه‌ی دستِ بارانی تو
حسینیه‌ای سفره دارِ حسینی
که هر شب بُوَد شامِ مهمانی تو
فراوانی از تو/سلیمانی از تو/مسلمانی از تو/ادب دانی از تو/دعاهای روحانی از تو
به کعبه رجز خوانی از تو/احادیث طوفانی از تو/روایات نورانی از تو/عنایات سبحانی از تو
نَفَسهای رحمانی از تو/وَ سلمانی از تو/علی گویی از تو/علی خوانی از تو/دلِ ما و دربارِ سلطانیِ تو
چه خوش سر فرازی چه خوش سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
طلوع شکوهت بِدایت ندارد
کَرَم خانه‌ی تو نهایت ندارد
به جایی که یوسف دریده گریبان
دلِ ما نیازی به غارت ندارد
از این محشری که به پا کرده پیداست
که رنگی به پیشت قیامت ندارد
به چشم تو غیرت/به تیغ تو صولت/به نامت صلابت/به دامن سخاوت
به بازوت قدرت/به پای تو همت/به دستت کرامت/پُری از رشادت
شهادت سعادت/بصیرت/مَهابت/فتوَت/مُرُوَت/به میدان مسلط/رجزها مُسَمَّط
که از برقِ چشمت همه غرقِ حیرت/تو از آل عصمت/تو از بیت عترت/تو قامت قیامت
علی در هدایت/علی در عنایت/علی در قداست/علی در مهارت/و نادِ علی دارد از تو حکایت
بدون تو عطری محبت ندارد
چنان سر فرازی ، چنان سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
زِ تیغت سپاهی دلاور بریزد
زِ تو یال و کوپال کافر بریزد
میان زمستان هم از دیدنِ تو
عرق از سَر و روی لشکر بریزد
علی هستی و گر علی را بخوانی
فقط در نَه ، دیوارِ خیبر بریزد
از این هیبت چشمهایت بکاه و
نگاهی نما ترسِ قنبر بریزد
علی گفت هنگام صفین برگرد
زِ خشمت دلِ شیرِ اشتر بریزد
اگر پَر بریزد/مکرر بریزد/نه پر ، سر بریزد/سراسر بریزد/ستمگر بریزد/به‌هم اول ، آخر بریزد
به گاهی سپاهی چو کاهی به راهی زِ شاهی چو حیدر بریزد
عجب سر فرازی عجب سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
من از جنس شبهای پر التهابم
که در بندِ گیسوی پُر پیچ و تابم
اگر بر حریمِ حرم مُستجیرم
فقط با نگاهِ شما مستجابم
من از لطف باب الحوائج همین بس
بگو با تو باشد حساب و کتابم
دعا کن حرم آیم و بر نگردم
که این عشق کرده است خانه خرابم
خرابم خرابم/خرابِ جوابم/تویی انتخابم/که عالیجنابم/غم بی حسابم
زِ داغت کبابم/و مَشکت عذابم/به یادِ رُبابم/پُر از آب آبم/که میگفت زینب/چه شد با رکابم/
کجایی سحابم/کجایی نقابم/دل زینبیه شده قرص با تو که در سایه‌ی بیرق آفتابم
به نِی سر فرازی به نِی سر به زیری
امیری حسین و نعم الامیری

  • جمعه
  • 25
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران