دل خود را به تو یک دم نسپُردم، مهدی
یک شب از دوریِ تو غصّه نخوردم، مهدی
بهتر آن است شَبَش گردنِ من را بزنند
صبح آن روز که نامِ تو نبردم، مهدی
جمعه ها آمد و رفت و زِ غم هجرانت
دل به سر پنجه ی اشکم نفِشُردم، مهدی
غصّه ام بیشتر از پیش شد از وقتی که
روز و شب را تو نبودی و شمردم، مهدی
مِهر تو در دلِ من بود، ولی در غفلت
لُقمه از سُفره ی بی مِهر تو خوردم، مهدی
سخت جانیِ من از دوریِ تو شُهرت یافت
تا به حالا اگر از هِجر نمُردم، مهدی
- جمعه
- 25
- آبان
- 1397
- ساعت
- 20:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه