ماه وخورشید که مانند تونورانی نیست
هرفروغی که چو انوار تو یزدانی نیست
جزهمانی که درآئینۀ عشقت محواست
هیچ کس باخبرازعالم حیرانی نیست
مُلک عالم به امیری تو می نازد وبس
غیرتو هیچ کسی لایق سلطانی نیست
همه آفاق پر ازشعشعۀ مهر شماست
گوهر مهرتو درتاج سلیمانی نیست
عشق مجنون تو گردید و بیابانی شد
در رهت خوش تر ازاین بی سرو سامانی نیست
خواب دیدم که تو می آیی واین روًیا را
هیچ تعبیر بجز آن چه تو میدانی نیست
وارث عدل وامان، جان علی زود بیا
جمع مارا به خدا غیرپریشانی نیست
جمعه ای را که اثراز تو ندارد سرداست
دم بی یاد شما، لحظۀ روحانی نیست
همگی ندبه کنان ذکر فرج می خوانند
شیعه را طاقت این غیبت طولانی نیست
تا که با یاد تو آقا نفسی تازه کنم
مهدی آباد دلم روی به ویرانی نیست
هرچه گفتم به عنایات تو،عرض ادب است
هدف شعر«وفایی» که غزلخوانی نیست
- شنبه
- 26
- آبان
- 1397
- ساعت
- 16:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه