از وجودش فضا معطر بود شهر حال و هوای گلشن داشت
غنچه روی لبان خود لبخند ؛ چلچله شوق پر کشیدن داشت
خنده اش مژده ی بهاران بود هر دعایش نوید باران بود
تا همیشه سبدسبد گل یاس باغ از برکتش به دامن داشت
جلوه لطف و جود ایزد بود دست او در کرم زبانزد بود
بر لبش در جواب سائل ها "لا جزاء و لا شکورا " داشت
از فراسوی باور مردم آمد و در حجاز غوغا شد
هرکه می دید جایگاهش را یک تلقیّ تازه از زن داشت
نور او از میان روزنه ها رفت تا روی بام ماذنه ها
آری آری همان که زهرا بود شهر را بی چراغ روشن داشت
همه ی خلق مات جلوه ی او؛ آمد از غیب نغمه "فُطِموا"*
خواستم تا ببینمش اما در جوابم به لب فقط "لن" داشت
امام صادق علیه السلام :"انما سمیت فاطمهُ فاطمهَ لانّ الخلق فُطموا عن معرفتها"
- چهارشنبه
- 30
- آبان
- 1397
- ساعت
- 11:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سید علیرضا شفیعی
ارسال دیدگاه