«بسم الله الرحمن الرحیم»
نگاه کن تو به چشمان غرق بارانم
شبیه نوح نبی درمیان طوفانم
به من برات زیارت نمیدهی ارباب؟
در آرزوی وصالت به لب رسد جانم
گره زدم به ضریحت دوباره قلبم را
ببین نشسته ام اذن دخول می خوانم
منم همان که از این انتظار خواهد مرد...
فقط وصال تو باشد دوا و درمانم
دوباره سمت ضریحت نشست و گفت امیر
همیشه از غم هجران تو پریشانم
- جمعه
- 2
- آذر
- 1397
- ساعت
- 0:18
- نوشته شده توسط
- امیر روشن ضمیر
- شاعر:
-
امیر روشن ضمیر
ارسال دیدگاه