شعر ولادت امام حسين (ع)
ماه دلدار همه عالمیان آمده است
صحبت از باده و مستی به میان آمده است
چه خبر باز شده ولوله افتاده به عرش
باز اجلال نزول آمده از عرش به فرش
صحبت از آمدن عطر گلی نایاب است
به جهان زمزمه آمدن ارباب است
آری امشب نفس باد صبا را عشق است
پر زدن تا حرم کرب بلا را عشق است
چقدر فاصله ما به حرم کم شده است
رفتن ما همگی باز مصمم شده است
همه مجنون صفت و باز هوایی شده ایم
و به یک نیم نگه کرب و بلایی شده ایم
چقدر حس قشنگیست که در دل داریم
عشق نابیست که با شور مکمل داریم
همه مجنون رخ وجه هوالهو شده ایم
و غلامان غلام نظر او شده ایم
مهرشان آمد و بی خود شده از دل گشتیم
همه سیراب از این خیل و فضائل گشتیم
پر قنداقه ارباب ولا را عشق است
بهترین پادشه و دلبر ما را عشق است
بهترین واژه ایجاد شکوفا شده است
غلغله پشت در خانه مولا شده است
غرق نور است زیمن قدمش شهر نبی
دسته گل آمده از عرش پدر گشته علی
مژدگانی به همه حضرت حیدر میداد
وصله دست ملک حضرت مادر میداد
چه شبی بود شب آمدنش زیبا بود
بهترین لحظه برای همه دنیا بود
گل لبخند لبش دل ز دل خاتم برد
و همان شب نگهش هوش همه عالم برد
عقل میبرد ز سر از همه عالمیان
صوت زیبای علی بود که میگفت اذان
مصطفی بوسه به رخساره رویش میزد
فاطمه خنده کنان شانه به مویش میزد
یک پسر نه که شفیع دوسرا می آمد
بار دیگر ثمر بیت ولا می آمد
اصلا انگار خدا باده به عالم میکرد
و به یک باره رخش در رخ آدم میکرد
چه خبر شد که غزل قافیه هم مست شده
هر که دیدش به خدا واله و سرمست شده
هر که دارد هوس کرب بلا صف بشود
تا که امضا شود و زائر نجف بشود
خوش بود پای پیاده سفر شهر بلا
پا پیاده زنجف تا حرم کرب و بلا
به جهان نیست مثالش به خدا نایاب است
همه شادیم که ما نوکر او ارباب است
آرزویم بود اینک که مرا بنده کند
با غلامی درش جان مرا زنده کند
زندگی کردن بی آل علی بدبختی است
آرزویم به علی دیدن روی مهدی است
قاسم قاسمی بيدهندي
- شنبه
- 3
- آذر
- 1397
- ساعت
- 7:31
- نوشته شده توسط
- قاسم قاسمی بیدهندی
- شاعر:
-
قاسم قاسمی بیدهندی
ارسال دیدگاه