بسم الله الرحمن الرحیم
یافاطمه المعصومه اشفعی لنا
وقت باران است و دلها بی قرار
قم تمام فصل هایش شد بهار
میدهد گل بربیابان اعتبار
می کند شیطان ازین وادی فرار
از مدینه سمت ایران آمده
خواهر شاه خراسان آمده
عشق در دلها هیاهو می کند
باد دارد باز هوهو می کند
کوچه را با گریه جارو می کند
شهر را سرمست شب بو می کند
بر کویر قم مسیحا آمده
دختری از نسل موسی آمده
قحطی این شهر را پایان رسید
تشنه بودیم و به ما باران رسید
مرده ای بودیم مارا جان رسید
آیه ی تطهیر از قرآن رسید
بر پلیدی ها تو دادی خاتمه
بابی انت و امی فاطمه
عالم و آدم گدای فاطمه
زنده ماندیم از دعای فاطمه
فاطمه آمد به جای فاطمه
قم شده صحن و سرای فاطمه
روزی قم از مدینه آمده
مرهمی بر داغ سینه آمده
بر سر این شهر می بارد کرم
بی سوادان را کند صاحب قلم
نام او هر جاست آنجا نیست غم
هر که بی تاب است می آید حرم
ما گدای حضرت معصومه ایم
مبتلای حضرت معصومه ایم
شعر هارا کرده موزون آینه
شاعران را داده مضمون آینه
شیشه ای بودست و اکنون آینه
در حریمش شد دگرگون آینه
آینه در آینه پیدا شده
انعکاس حضرت زهرا شده
قاصر از توصیف اعجازش زبان
دیدم اینجا بر در این آستان
می چکد از دستهای آسمان
روی گنبد قطره قطره کهکشان
بر سر این سفره مهمانیم ما
در پناه لطف بارانیم ما
#مهدی_کبیری
.
- شنبه
- 10
- آذر
- 1397
- ساعت
- 16:11
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مهدی کبیری
ارسال دیدگاه